دریافت اطلاعات ...
 
روابط عمومی صندوق کارآفرینی امید
جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

فضايل اخلاقي امام كاظم (عليه السلام)
 
مكارم اخلاق و ويژگيهاي روحي پيشواي هفتم (عليه السلام) چنان چشمگير بود كه نه تنها دوستان، بلكه سرسخت ترين دشمنان آن حضرت نيز بدان معترف بودند و خود را در برابر آنهمه عظمت، كوچك و حقير مي دانستند.
به گزارش خبرنگار معارف گروه علمي فرهنگي هنري خبرگزاري صدا و سيما ، پيشواي هفتم شيعيان، روز هفتم ماه صفر، سال 128 هجري در محلي به نام «ابواء» (1) متولد شدند. (2) پدر گرامي اش امام جعفر صادق (عليه السلام) و مادرش (حميده اندلسي» (3) است. نام مباركش «موسي»، كنيه اش «ابوالحسن» (4) و مشهورترين القاب آن حضرت، «عبد صالح»، «باب الحوائج» و «كاظم» است.

فضايل اخلاقي امام كاظم (عليه السلام)

ميلاد
پيشواي هفتم شيعيان، روز هفتم ماه صفر، سال 128 هجري در محلي به نام «ابواء» (1) متولد شد. (2) پدر گرامي اش امام جعفر صادق (عليه السلام) و مادرش (حميده اندلسي» (3) است.
نام مباركش «موسي»، كنيه اش «ابوالحسن» (4) و مشهورترين القاب آن حضرت، «عبد صالح»، «باب الحوائج» و «كاظم» است.

نص بر امامت
امامت و پيشوايي امت، يك منصب الهي است كه دارنده ي آن، رياست و سرپرستي ديني و دنيوي مسلمانان را بر عهده دارد. امامت، با لياقت و شايستگي و تعيين و تصريح پيامبر (صلي الله عليه و آله) و هر يك از ائمه عليهم السلام به افراد بعدي منتقل مي شود.
اين امر نسبت به تمامي پيشوايان معصوم عليهم السلام صورت گرفته است. كه در مورد امام هفتم عليه السلام به چند نمونه اشاره مي كنيم :

1-داود بن كثير مي گويد:
به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم، فدايت شوم، اگر حادثه اي رخ دهد امر امامت به چه كسي واگذار خواهد شد؟ فرمود : به پسرم «موسي» . (5)
2-عبدالرحمن بن حجاج مي گويد:
خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيدم. او را در مصلايش يافتم. امام (عليه السلام) در حالي كه رو به قبله نشسته بود و پسرش «موسي (عليه السلام) » در طرف راستش قرار داشت، دعا مي كرد و فرزندش آمين مي گفت. به او عرض كردم : فدايت شوم! مي داني كه من از همه بريده، به شما پيوسته و خدمتگزار شما هستم ... ولي امر، پس از شما چه كسي خواهد بود؟ امام (عليه السلام) فرمود : عبدالرحمن! پسرم موسي اين زره را پوشيد و بر اندامش مناسب آمد ...(6)
3-سليمان بن خالد نقل مي كند :
روزي من به همراه جمعي ديگر در محضر امام صادق (عليه السلام) بوديم كه فرزندش «ابوالحسن (عليه السلام) » را خواست، آنگاه خطاب به ما فرمود : «پس از من از اين (پسرم) فرمان بريد. سوگند به خدا، او پس از من سرپرست شماست. » (7)

رفتار و فضايل اخلاقي
پيشوايان معصوم عليهم السلام مظهر كامل فضائل و مكارم اخلاقي بودند. همه ي آنان در يك مكتب تربيتي پرورش يافته و از يك منبع الهام گرفته اند. بنابراين فضائلي كه براي هر يك ازآنان گفته مي شود در مورد بقيه ي پيشوايان نيز صادق است. ولي تفاوت ويژگيهاي هر دوره از زندگي و شرايط اجتماعي و آمادگي هاي فكري جامعه، موجب متجلي شدن برخي از فضائل و مناقب خاص گرديده كه در دوران هاي ديگر، زمينه و اقتضاي ظهور و تجلي نداشته است.
به عنوان نمونه، مي توان به شجاعت حضرت علي (عليه السلام) و فرزندان گراميش امام حسن و امام حسين عليهماالسلام اشاره كرد. آنان عصر پيامبر (صلي الله عليه و آله) را درك كردند و با مشركين، ناكثين، مارقين، قاسطين و منافقين درگير بودند. به همين جهت، روحيه ي سلحشوري و جهاد در آنان، بيشتر ازفضايل ديگر به ثبت رسيده است تا ديگر امامان معصوم عليهم السلام.
بنابراين امام كاظم (عليه السلام) نيز واجد تمامي صفات و فضائلي بوده است كه در مورد پيشوايان پيشين بيان كرديم.
مكارم اخلاق و ويژگيهاي روحي پيشواي هفتم (عليه السلام) چنان چشمگير بود كه نه تنها دوستان، بلكه سرسخت ترين دشمنان آن حضرت نيز بدان معترف بودند و خود را در برابر آنهمه عظمت، كوچك و حقير مي دانستند.

اينك فرازهايي از رفتار و خصلت هاي برجسته ي آن حضرت :

عبادت
محدثان، بر اين سخن اتفاق دارند كه امام موسي كاظم (عليه السلام) در عبادت، يگانه ي عصر خود بود. كمتر شبي در عمرش گذشت كه سر بر بالين آسايش بگذارد و در رختخواب بخوابد. بر اثر كثرت عبادت به «عبد صالح» ملقب شد. مردم مدينه او را «زين المتهجدين»، «زينت بخش شب زنده داران» مي گفتند. ابن شهر آشوب از يوناني نقل كند كه :
موسي بن جعفر (عليه السلام) متجاوز ازده سال، هر روز پس از طلوع آفتاب تا هنگام ظهر در سجده بود. قرآن را با آهنگي زيبا تلاوت مي كرد و در هنگام تلاوت آن، محزون مي شد و شنوندگان نيز از آهنگ تلاوت او به گريه مي افتادند. از خوف خدا اشك مي ريخت چندانكه محاسن شريفش از اشك ديدگان تر مي شد. (8)
هنگامي كه به دستورهارون به زندان افتاد، همواره چنين دعا مي كرد:
بار خدايا! مدتها بود از تو جاي خلوتي مي خواستم كه با فراغت تو را عبادت كنم، اينك كه خواسته ام را برآوردي تو را سپاسگزارم. (9)
هنگامي دعا و مناجات مكرر مي گفت :
اللهم اني اسألك الراحه عند الموت و العفو عند الحساب.
پروردگار! از تو آسايش هنگام مرگ و عفو و گذشت هنگام حساب را مسألت دارم. (10)

جود و سخاوت
موسي بن جعفر (عليه السلام) سخي ترين شخصيت اسلام در عصر خود بود. آنقدر به ديگران انفاق مي كرد كه موجب حيرت مردم مي شد. ابن صباغ مالكي مي نويسد:
موسي كاظم (عليه السلام) عابدترين، داناترين، بخشنده ترين و بزرگ منش ترين شخصيت زمان خويش بود؛ او ازبينوايان مدينه تفقد مي كرد و پول و ديگر نيازمندي هاي ضروري را به خانه هايشان مي برد، بدون آنكه آنان متوجه شوند كه ازكجا رسيده است؛ مگر پس از رحلت آن حضرت. (11)
امام هفتم (عليه السلام) روزي با برخي از فرزندان و اطرافيان خود عازم مزرعه اش در خارج مدينه شد. پيش از رسيدن به مقصد، در بين راه براي استراحت توقف كرد. در اين فرصت، غلامي زنگي مقداري حلوا براي امام (عليه السلام) آورد. حضرت هديه ي او را پذيرفت. غلام چون ديد هوا سرد است و امام (عليه السلام) و همراهان براي گرم كردن خود نياز به هيزم دارند، دوباره با بسته اي هيزم كه روي سر گذارده بود بازگشت و عرض كرد : سرور من! اين هيزم ها را نيز براي شما هديه آورده ام. امام (عليه السلام) اين هديه ي او را نيز پذيرفت. سپس اسم آن غلام و مولايش و نشاني آنها را پرسيد. پس از مراجعت از مزرعه در اولين فرصت، با ارباب غلام ملاقات كرد و پس از گفتگو غلام را با مزرعه اي كه در آنجا كار مي كرد از مولايش خريد. سپس غلام را آزاد كرد و مزرعه را نيز به او بخشيد. (12)

فضايل اخلاقي امام كاظم (عليه السلام)

كدام روش بهتر است؟
بخشش و انفاق امام (عليه السلام) به دوستان و شيعيان، محدود نمي شد بلكه دشمنان و مخالفان آن حضرت نيز از مواهب و الطاف وي بهره مند مي شدند. مردي از نوادگان
خليفه ي دوم همواره امام موسي بن جعفر (عليه السلام) را اذيت مي كرد و هر گاه با آن حضرت رو به رو مي شد، لب به ناسزا گويي او و حضرت علي (عليه السلام) مي گشود. ياران امام (عليه السلام) عرض كردند؛ اجازه فرماييد اوررا به قتل برسانيم. حضرت، آنان را از اين اقدام نهي كرد. سپس آدرس او را - كه در بيرون مدينه به كشاورزي مشغول بود - جويا شد و خود بدانجا رفت و با مركبش وارد مزرعه ي وي شد. مرد، فرياد زد: زراعت ما را پايمال نكن. امام (عليه السلام) به سر و صداي او توجه نكرد و همچنان پيش آمد تا به وي نزديك شد. از مركب فرود آمد و در كنار او نشست و با تبسم فرمود : براي اين مزرعه چقدر خرج كرده اي؟ گفت : صد دينار. فرمود چه مقدار اميد سود داري؟ پاسخ داد : غيب نمي دانم. فرمود : گفتم چقدر اميد داري؟ عرض كرد : دويست دينار. امام (عليه السلام) كيسه اي را كه محتوي سيصد دينار بود به وي داد و فرمود : اين را بگير، زراعت هم از آن خودت. مرد، برخاست و سر امام (عليه السلام) را بوسيد و از او خواست از
لغزش هاي وي درگذرد. موسي بن جعفر (عليه السلام) تبسمي كرد و به مدينه بازگشت.
(يك يا چند روز بعد كه) امام (عليه السلام) به مسجد رفت ديد آن مرد در مسجد نشسته است. چون چشمش به امام (عليه السلام) افتاد گفت :
الله اعلم حيث يجعل رسالته.
خدا بهتر مي داندكه رسالتش را در چه جا و چه خانداني قرار دهد.
يارانش با شگفتي پرسيدند داستان تو چگونه است؟ تو كه پيش از اين به او بد مي گفتي. او با دوستانش به ستيزه برخاست و امام (عليه السلام) را دعا كرد.
امام (عليه السلام) به اطرافيانش - كه پيش از اين قصد كشتن او را داشتند - فرمود:
كدام روش بهتر است، قصد و نيت شما يا رفتار من كه با مبلغي پول او را اصلاح كردم؟ (13)

گره گشايي از كار ديگران
پيشواي هفتم (عليه السلام) نسبت به همه ي مردم، با مهرباني و عاطفه رفتارمي كرد و در رفع حوايج و مشكلات آنان سعي و كوشش فراوان داشت. هيچ كس به سوي خانه ي آن حضرت روي نمي آورد مگر آنكه خوشحال و راضي برمي گشت. «علي بن طاهر صوري» از يكي از اهالي ري نقل مي كند كه مي گفت :
يكي از نويسندگان «يحيي بن خالد» به حكومت ري منصوب شد. من مقداري از ماليات بدهكار بودم و مي ترسيدم كه اگر آن را از من مطالبه كند تهيدست شوم. عده اي گفتند : او طرفدار مذهب اهل بيت است ولي من همچنان از رفتن پيش او بيمناك بودم. سرانجام تصميم گرفتن به مكه روم و مولايم موسي بن جعفر (عليه السلام) را در جريان بگذارم. پس از اينكه خدمت امام (عليه السلام) رسيدم، آن حضرت نامه اي بدين مضمون به والي ري نوشت : «به نام خداوند بخشنده مهربان. بدان! براي خداوند در زير عرشش سايه اي است كه از آن بهره اي نمي گيرد مگر كسي كه به برادرش نيكي كند، يا او را از غم و اندوهي رهايي بخشد و يا او را خوشحال سازد؛ حامل نامه برادر توست. و السلام. (14)
پس از بازگشت به نزد والي رفتم و گفتم : فرستاده امام «صابر» هستم. (15)
والي، با پاي برهنه تا در خانه آمد و مرا در بغل گرفت و بوسيد و از حال امام (عليه السلام) پرسيد و پس از مشاهده دستخط امام (عليه السلام) نيمي از اموال خود را به من داد. آنگاه دفتر ماليات را خواست و روي اسم من قلم كشيد و نسبت به بدهي هايم قبض رسيد داد... د. (16)

فضايل اخلاقي امام كاظم (عليه السلام)

كار وكوشش
پيشوايان معصوم عليهم السلام، هر كدام در زمان خود به كارهاي متداول آن عصر اشتغال داشتند. از ميان كارها كشاورزي و زراعت، بيشتر مورد علاقه و توجه آنان بوده است. «حسن بن علي بن ابي حمزه» از پدرش نقل مي كند :
موسي بن جعفر (عليه السلام) را در مزرعه اش - در حالي كه از شدت گرما و تلاش، عرق پاهاي مباركش را فرا گرفته بود ملاقات كردم. گفتم : فدايت شوم مردان (كارگرانتان) كجا هستند؟ فرمود : بزرگوارتر از من و پدرم با دست خودشان در روي زمين كار كرده اند. عرض كردم : آنان كيانند؟ فرمود : رسول خدا (صلي الله عليه و آله) و امير مؤمنان و تمامي پدران بزرگوارم عليهم السلام.
سپس فرمود : كشاورزي از كارهاي پيامبران و فرستادگان الهي و جانشينان آنان و نيكوكاران است. (17)

علم امام (عليه السلام)
مسائل و موضوعات علمي و فكري كه از موسي بن جعفر (عليه السلام) در كتب حديث، فقه، كلام و تفسير به يادگار مانده است، از بهترين و غني ترين ميراث هاي علمي است كه اصول زندگي و روشهاي تربيتي و معارف اسلامي را با استوارترين منطق، در اختيار حق جويان قرار مي دهد.
هزاران دانشجو كه در دانشگاه بزرگ امام صادق (عليه السلام) تربيت شده و دانش آموخته بودند پس از رحلت آن حضرت، براي گذراندن مدارج عالي تر به فرزندش موسي بن جعفر (عليه السلام) - كه عهده دار اداره ي آن دانشگاه بود - روي آوردند و از حضرتش كسب فيض كردند.
موسي به جعفر (عليه السلام) نه تنها در دوران امامت، بلكه در زمان حيات پدر بزرگوارش امام صادق (عليه السلام) نيز پاسخ گوي بسياري از معضلات و مشكلات علمي بود.
ابوحنيفه پيشواي حنفيهاي اهل سنت، براي مذاكره درباره ي پاره اي از مسائل اعتقادي عازم خانه ي امام صادق (عليه السلام) شد. امام (عليه السلام) به استراحت پرداخته بودند. ابوحنيفه منتظر نشست. در اين اثنا كودك پنج، شش ساله اي كه صورتي زيبا و پر هيبت داشت بيرون آمد. اسمش را پرسيد گفتند : موسي بن جعفر است. ابوحنيفه مسأله علمي و اعتقادي خود را ازاو پرسيد. موسي بن جعفر (عليه السلام) با استدلالي محكم و بياني منطقي به سؤالش پاسخ گفت. ابوحنيفه كه از پاسخ مستدل و منطقي امام كاظم (عليه السلام) مبهوت و دهشت زده شده بود، از خانه ي امام صادق (عليه السلام) خارج شد در حالتي كه مي گفت : آنچه شنيدم مرا بي نياز كرد. (18)
امام صادق (عليه السلام) خطاب به يكي از اصحابش مقام علمي فرزندش موسي بن جعفر
(عليه السلام) را چنين توصيف مي كند:
اي عيسي! فرزندم موسي از نظر علمي به حدي است كه اگر از تمام محتويات قرآن از او بپرسي با آگاهي پاسخت خواهد داد. (19)

امام كاظم (عليه السلام) از نظر ديگران
شخصيت ممتاز و بي نظير موسي بن جعفر (عليه السلام) كه همانند خورشيد فروزاني ديدگان ناظران را خيره مي كرد، مورد مدح و ستايش صاحبنظران قرار گرفته است كه در ذيل به
پاره اي از آنها اشاره مي كنيم :
1-هارون الرشيد، سرسخت ترين دشمن موسي بن جعفر (عليه السلام)، در پاسخ فرزندش مأمون - كه پرسيده بود چرا اينهمه موسي بن جعفر را احترام و تعظيم مي كني - مي گويد:
او پيشواي (حقيقي) مردم و حجت خدا بر خلق و جانشين او در ميان بندگانش است. من به ظاهر رهبر جامعه هستم آنهم با تكيه بر زور و قدرت. به خدا سوگند، او براي احراز مقام رسول خدا (صلي الله عليه و آله) از من و از همه ي مردم سزاوارتر است. (20)
2-محمد بن ساعي شافعي مي گويد :
امام كاظم داراي مقامي بزرگ و منزلتي والا بود. در عبادت خدا كوشا و به كرامات مشهور بود. شب را به سجود و قيام و روز را به تصدق و روزه به پايان مي رسانيد. به خاطر افزوني حلم و گذشتش «كاظم» ناميده شد. با كساني كه به آن حضرت بد مي گفتند با احسان، و با خلاف كاران با گذشت رو به رو مي شد. در اثر فزوني عبادت، «عبدصالح» خوانده مي شد. در عراق به «باب الحوايج» معروف بود؛ چون هر كس به وي متوسل مي شد به حاجت خود مي رسيد. (21)
3- ابن صباغ مالكي مي نويسد:
اما مناقب و كرامات آشكار و فضائل و صفات درخشان آن حضرت، گواهي مي دهند كه وي بلنداي قله ي شرف را برگزيده و به اوج كمالات رسيده است. (22)

پي نوشت:
1-ابواء از روستاهاي اطراف مدينه است و آمنه بنت وهب، مادر گرامي پيامبر (صلي الله عليه و آله) در آن جا مدفون است.
2-بحارالانوار، ج 48، ص 1 .
3-امام صادق (عليه السلام) درباره ي او مي فرمايد : «حميده، همانند شمش طلا از
پليدي ها پاك است ... و اين به جهت كرامتي است كه خداوند نسبت به من و حجت پس از من دارد» . (بحارالانوار، ج 48، ص 6 .) امام باقر (عليه السلام) نيز خطاب به او مي فرمايد : «حميده في الدنيا، محموده في الاخره» در دنيا ستوده و در آخرت پسنديده اي (اصول كافي معرب، ج 1، ص 397، حديث 1 ) .
4-از آنجا كه كنيه برخي ائمه ديگر نيز «ابوالحسن» است براي تفكيك، به امام هفتم (عليه السلام) «ابوالحسن الاول» و به امام رضا (عليه السلام) «ابوالحسن االثاني» و به امام هادي (عليه السلام) «ابوالحسن الثالث» مي گويند و منظور از ابوالحسن بدون قيد در روايات، اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) است.
5-بحارالانوار، ج 48، ص 14 .
6- همان مدرك، ص 17-18 و اصول كافي معرب، ج 1، ص 245، حديث 3 .
7-همان مدارك، ص 19 و 247 .
8-مناقب، ج 4، ص 318 وبحار الانوار، ج 48، ص 107 .
9- اللهم انك تعلم اني كنت اسألك ان تفرغني لعبادتك، اللهم و قد فعلت فلك الحمد. (ر. ك. مناقب، ج 4، ص 318، ارشاد مفيد، ص 300، بحارالانوار، ج 48، ص 107 و الفصول المهمه، ص 240 ) با اندكي اختلاف در عبارت.
10-بحارالانوار، ج 48، ص 108 .
11-الفصول المهمه، ص 237.
12-اعيان الشيعه، ج 2، ص 7، با اختصار.
13-اعيان الشيعه، ج 2، ص 7 و تاريخ بغداد، ج 13، ص 28 .
14-بسم الله الرحمن الرحيم : اعلم ان الله تحت عرشه ظلا لا يسكنه الا من اسدي الي اخيه معروفا او نفس عنه كربه او ادخل علي قلبه سرورا، و هذا اخوك و السلام.
15-از القاب امام هفتم عليه السلام است.
16-بحارالانوار، ج 48، ص 174 .
17-قال رأيت ابا الحسن (عليه السلام) يعمل في ارض له قد استنقعت قدماه في العرق. فقلت : جعلت فداك اين الرجال؟ فقال : يا علي قد عمل باليد من هو خير مني في ارضه و من ابي. فقلت : و من هو؟ فقال : رسول الله (صلي الله عليه و آله) و اميرالمؤمنين (عليه السلام) و آبائي كلهم كانوا قد عملوا بايديهم، و هو من عمل النبيين و المرسلين و الاوصياء و الصالحين (همان مدرك، ص 115 ) .
18-حياه الامام موسي بن جعفر (عليه السلام) نوشته : باقر شريف القرشي، ج 1، ص 63-65 و امالي مرتضي، ج 1، ص 151-152، چاپ دارالكتاب العربي، بيروت، با اختصار.
19-يا عيسي! ان ابني هذا الذي رأيت لوسألته عما بين دفني المصحف لاجابك فيه بعلم
(بحارالانوار، ج 48، ص 24، حديث 40 ) .
20-ينابيع الموده، ج 3، ص 32 .
21-مختصر اخبار الخلفا، ص 39، به نقل : حياه الامام موسي بن جعفر (عليه السلام)، ج 1، ص 166 .
22-الفصول المهمه، ص 232 .
منبع: كتاب تاريخ اسلام در عصر امامت امام صادق و امام كاظم عليهماالسلام
   تاریخ: ۱۹:۰۷ - ۱۸/۱۲/۱۳۹۹   بازدید: ۲۰